روش های دزدی در کشور های مختلف
وقتی صحبت از سفر و گردشگری میشود همه چیز قشنگ و لذت بخش به نظر خواهد رسید! حقیقتاً سفر تجربهی لذت بخشی است اما گاهی اوقات مشکلاتی را تجربه میکنید که ممکن است شما را کاملاً دلسرد کند.(مشکلات سفر)
مشکلاتی از قبیل حملات فروشندههای دوره گرد، گداها و کلاهبردارها و دزدهای محلی میتواند نظر شما در مورد گردشگری را به طور کلی تغییر دهد.
در ادامه مطلب بامارو همراه باشید
در خیابان
مُچبند دوستی:
کسی به شما نزدیک میشود و یک مچبند دوستی را به سمت شما میگیرد. بیتوجه به اینکه شما چه چیزی میگویید، طرف دست شما را میگیرد و با اصرار میخواهد مچبند را دور مچتان بندازد و بعد طلب پول کند. در حین اینکه شما با فروشندهی سمج در حال کل کل هستید، یک جیب بر حرفهای به شما نزدیک شده و جیبتان را میزند. (پاریس – رم – بارسلونا – قاهره )
گل رُز برای نامزدتان:
مردی که یک دسته گل رز در دستش است زوجهای جوان را زیر نظر میگیرد. به سمت خانم میآید و شاخه گلی را به او تقدیم میکند. سپس از مرد جوان طلب پول میکند. اینجاست که اگر پول گل را ندهید جلوی نامزدتان ضایع میشوید. معمولاً هم دو برابر قیمت باهاتان حساب میکنند که قشنگ نقره داغ شوید. (پاریس – رُم – بارسلونا )
حلقهی پیدا شده:
زنی به شما نزدیک میشود و حلقهای را پرت میکند جلوی شما. سپس به شما میگوید آقا/خانم حلقهتان افتاد. شما هم که آدم با صداقتی هستید میگویید نه حلقه مال من نیست. سپس آن خانم حلقه را از روی زمین بر میدارد و پس از یک بررسی مختصر میگوید : طلای واقعی هم هست.(مشکلات سفر)
بعد هم یک قیمتی به شما پیشنهاد میکند که شما فکر میکنید مفت است اما واقعیت اینجاست که نه حلقه طلاست و نه قیمت عادلانه است. (پاریس)
پرتاب بچه
زنی به سمت شما میآید و ناگهان پایش پیچ میخورد و بچهی نوزادش را به سمت شما پرتاب میکند (که معمولاً عروسک از آب در میآید). شما هم که شوکه شدهاید، سریع کیف دستیتان را روی زمین انداخته و با جفت دستهای خود نوزاد را میگیرد. در حالی که دستهایتان بند است، شریک جرم این خانم از پشت سر نزدیک شده و کیف دستی شما را میقاپد. (رُم)
بازیهای خیابانی:
بر روی پیاده روی خیابان مردی را میبینید که بساط پهن کرده. چیزی شبیه فنجان بازی یا هر گونه ژانگولر دیگری که مردم را دور خود جمع کند. در بین جمعیت چند نفر از شریک جرمهای او نیز ایستادهاند که منتظرند تا شما محو تماشای ژانگولر بازی شوید و جیبتان را بزنند. (پاریس و لندن)
کیف پول:
یک کیف پول که به نظر میرسد دزدیده شده یا همینطوری کف زمین افتاده است، در جلوی شما قرار میگیرد. شما ناخودآگاه دست در جیب خودتان میکنید که مطمئن شوید آیا کیف پول خودتان در جیبتان است و جایش امن است؟(مشکلات سفر)
شخصی مثل گرگ در آن حوالی ایستاده و به دستان شما نگاه میکند تا ببیند کدام جیب را چک میکنید. سر کوچه وقتی به فردی برخورد کردید و برای معذرت خواهی کلاهش را از روی سرش برداشت بدانید که جیببر حرفهای کیف پولتان را زده. (رُم و اوکراین)
لکه بر روی کت:
کسی به صورت اتفاقی چیزی را بر روی کت شما میپاشد (از سس کچاپ بگیر تا …). بعد به شانه شما میزند و میگوید آهای آقا/خانم، اینجا روی لباستان چیزی ریخته است بگذارید کمکتان کنم پاکش کنید. این افراد انقدر دستهای فرزی دارند که شما متوجه نمیشوید کی لباستان را تمیز کردند و کی محتویات جیبتان را خالی کردند. (بوینوس آیرس و ریو دو ژانیرو)
کفش برق انداختن:
مردی بُرس کفشش را جلوی شما پرت میکند روی زمین. وقتی خم میشوید و آنرا برمیدارید تا به او بدهید، آن مرد با برق انداختن کفشتان از شما تشکر میکند. در حالی که فکر میکنید این کار را مفت انجام میدهد، پس از اینکه بُرس زدنش تمام شد دستش را برای پول دراز میکند. (استانبول)
پیرزن گُل فروش:
پیرزنی یک شاخه گل رزماری، که نشانهی دوستی است، به شما تعارف میکند. سپس دست شما را میگیرد و فالتان را برایتان میخواند. سپس دستش را جلو میآورد و پول خدماتی که ارائه داده را طلب میکند. اگر پولش را ندهید شروع میکند قیل و قال راه میاندازد . (مادرید و دهلی نو)
عکاس:
معمولاً وقتی یک زوج جوان به مسافرت میروند دوست دارند دست گردن هم کنند و عکسهای چیک تو چیک بگیرند. اما برای اینکار باید یکی از رهگذران را صدا کنید و ازشان درخواست کنید که زحمت عکاسی را برای شما بکشند. در بعضی کشورها، بعد از گرفتن عکس آن رهگذر طلب پول میکند و یا بدتر اینکه دوربین به دست جیم میشود. (اروپا)
نوازنده دورهگرد:
همینطور که در حال چرخ زدن هستید، هنرمند خاکی و پرانرژیای که کنار پیادهرو گیتار میزند، چشمتان را میگیرد. کافی است به او نگاه کنید تا از شما بخواهد که به آهنگهایش گوش کنید. هنوز ۲ ثانیه از آهنگش نگذشته که یک CD به ظاهر مجانی از آهنگهایش را به سمت شما دراز میکند و از شما میخواهد که در حقش لطفی کرده و آهنگهایش را به زادگاه خود ببرید و در آنجا پخش کنید تا هنر او جهانی شود. دستتان را که دراز کردید و CD را گرفتید نوازنده خیابانی مبلغی که باید به او بپردازید را اعلام میکند تا غافلگیر شوید.. (نیویورک سیتی)
دوا فروش:
راننده تاکسیهای تایلندی در آینه ماشینشان نگاه میکنند ببینند چهجور آدمی روی صندلی عقب نشسته است. بعضیهایشان به مسافران مواد مخدر تعارف میکنند. اگر مسافر خر شود و آن بسته را بگیرد و در جیبش بگذارد ناگهان ۵۰ متر جلوتر یک پلیس قلابی جلوی ماشین را میگیرد و به مسافر میگوید که شیش و هشت میزند و باید جیبهایش را خالی کند. البته از قضا، این پلیس رشوه گیر است و مسافری که از ترس زندان رفتن حاضر است پول بدهد طعمه خوبی برایش محسوب میشود. (تایلند)
حمل و نقل
تاکسی عوضی:
بعضی از رانندههای تاکسی از کم اطلاعی مسافران نهایت استفاده را میبرند. از قصد مسیرهای دورتر را انتخاب میکنند تا تاکسیمتر بیشتر کنتور بیندازد. اگر بهشان اعتراض کنید که “این کوچه پس کوچهها کجاست که من را آوردهای؟” به شما میگویند که مسیر میانبر است.(مشکلات سفر)
حتی بعضیهایشان انقدر قالتاق هستند که خود تاکسیمتر را هم انگولک میکنند تا عددهایش سریعتر بچرخد و پول تاکسی بیشتر شود. (همه دنیا)
اتوبوس آخر شب:
اگر وارد کشوری شدید و به شما گفتند که بهتر است برای از این شهر به آن شهر رفتن با اتوبوس آخر شب بروید تا پول کمتری بپردازید حسابی حواستان را جمع کنید زیرا امکان دارد این سفرها برای شما گرانتر از حالت عادیاش هم تمام شود. چرا؟ (مشکلات سفر)
توریستهای زیادی بعد از این سفرهای آخر شب ساک و چمدانشان را باز کردهاند و گزارش سرقت اموالشان را به مقامات دادهاند. (تایلند)
حقه انداختن و برداشتن:
رانندههای تاکسی، گارسونهای رستورانها و مغازهدارهای خبیثی هستند که به طرز کاملاً ” اتفاقی! ” پول خُرد شما را روی زمین میریزند و وقتی که میخواهند آنرا از روی زمین جمع کنند و به شما تحویل دهند مقداری از این پول آب میرود. (آسیا)
پنچری:
ماشینهای کرایهای خیلی تابلو هستند و دله دزدهای محلی به راحتی آنها را تشخیص میدهند و لاستیکش را پنچر میکنند. بعد که از ماشین پایین آمدید و برای کمک دست تکان دادید تعدادی فرشته مهربان به کمکتان میآیند و دور تا دور ماشینتان جمع میشوند تا یک لاستیک عوض کنند.(مشکلات سفر)
در همین گیر و دار یک نفرشان از پنجره ماشین به داخل خم میشود و بند و بساط با ارزشتان را میپیچاند. (تایلند)
جیببرهای قطار:
قطارهای شلوغ یکی از زیستگاههای طبیعی این موجودات موذی است. جای نشستن برای همه نیست و بعضیها مجبورند که بایستند و دستشان را به میله یا دستگیرهای بگیرند تا بر اثر ترمز قطار پرت و پلا نشوند. همین امر موقعیت بسیار مناسبی را در اختیار آنهایی میگذارد که دستهای تر و فرزی دارند. (اروپا)
باز هم تاکسی:
وقتی که از فرودگاه به هتل رسیدید، راننده تاکسی چهرهاش را شبیه خرس مهربان میکند و چمدانهایتان را از صندوق عقب در میآورد اما در عین حال طوری رفتار میکند که یعنی خیلی عجله دارد و باید سریع برود. چیزی نمیگذرد که سریع میپرد پشت فرمان و گاز ماشین را میگیرد. تا شما بخواهید بفهمید که یکی از کیفهای کوچکتان که معمولاً حاوی اشیاء گرانبهاست، راننده تاکسی عزیز کیلومترها از شما دور شده است. (لاس وگاس)
دستانداز انسانی:
نصفه شب است و با ماشین کرایهای خود در حال عبور از منطقهای خطرناک هستید که میبینید فردی کف جاده روی زمین افتاده است. اگر تخته گاز از کنار آن فرد عبور نکنید و به سرتان بزند که کمی سرعتتان را کم کنید تا ببینید که چه اتفاقی افتاده است، ناگهان تعداد زیادی آدم از درون تاریکی به دور ماشین شما هجوم میآورند و تا بیایید به خودتان بجنبید شیشه ماشین را خُرد کردهاند و به داخل ماشین هجوم آوردهاند و حتی شلوارتان را هم از پایتان کندهاند و اَل دِ دو دَر. (قاره آفریقا)
مغازهها و خدمات
شمارش آهسته:
صندوقدار انقدر پول خردهایتان را آهسته میشمرد که شما کفرتان در بیاید و بگویید بده بیاد همینی که شمردی رو. اما دریغ از اینکه مبلغ قابل توجهی از پولی که باید دریافت کنید کسر میشود. (اروپا)
دکتر قلابی:
در قسمتی از لابی هتل محل اقامتتان نشستهاید و دارید بروشور مناطق توریستی محلی را مطالعه میکنید که آدم خوشتیپی که لفظ قلم صحبت میکند، نزد شما میآید و بعد از سلام و احوال گرم به شما میگوید که دکتر است و خودش هم برای تعطیلات آمده است.سپس با زبان چرب و نرم به شما میگوید که میتواند برای شما یک استعلاجی صوری بنویسد مبنی بر اینکه به خاطر غفلت مسئولان تور شما دچار یک بیماری شدهاید (که هیچ دکتر دیگری هم نمیتواند خلافش را بگوید) تا بتوانید از بیمه شرکت جهانگردی خسارت بگیرید. اما شرکت بیمه خیلی زرنگتر از این حرفهاست که بخواهد گول دکترقلابی را بخورد. این وسط توریست خوش خیال ضرر میکند (دهلی نو)